خوش آمديد

شيشه تبدار

 

 

 

 


 

 





روي آن شيشه تبدار تو را "ها" کردم
اسم زيباي تو را با نفسم جا کردم

حرف با برف زدم سوز زمستاني را
با بخار نفسم وصل به گرما کردم

شيشه بد جور دلش ابري و باراني شد
شيشه را يک شبه تبديل به دريا کردم

عرقي سرد به پيشاني آن شيشه نشست
تا به اميد ورود تو دهان وا کردم

در هواي نفسم گم شده بودي اي عشق
با سرانگشت ، تو را گشتم و پيدا کردم








با سرانگشت کشيدم به دلش عکس تو را
عکس زيباي تو را سير تماشا کردم

و به عشق تو فرآيند تنفس را هم
جذب اکسيژن چشمان تو معنا کردم

باز با بازدمي اسم تو بر شيشه نشست
من دمم را به اميد تو مسيحا کردم

پنجره دفترم امروز شد و شيشه غزل
و من امروز بر اين شيشه تو را "ها" کردم

آن قدر آه کشيدم که تو اين شعر شدي
جاي هر واژه، نفس پشت نفس جا کردم







اینک ای شعر مه آلوده خداحافظ تو
ختم این شعر نفسگیر در اینجا کردم





Be Happy

mehraban
 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ شنبه 12 شهريور 1390برچسب:,سـاعت 15:0 نويسنده atefeh| |

Design:♀ali-hadis♂