خوش آمديد

مرا اینگونه نگاه نکن دل من پر از

سکوت است سکوتی که اگر نمایان شود

عالمی را به آتش می کشد در پس پوسته ی

حرفهای من سکوتی پر معنا نهفته است صدها جلد کتاب

یک دقیقه آن است و در تاکستان ابدیت یک شاخه انگور دارد

شرابی که از آن افشرده ام دنیایی را مست میکندودیگری را می کشد

مرا رها مکن

 

 






شراب خواستم...

گفت : " ممنوع است "



آغوش خواستم...

گفت : " ممنوع است"



بوسه خواستم...

گفت : " ممنوع است "



نگاه خواستم...

گفت: " ممنوع است "



نفس خواستم...

گفت : " ممنوع است "

...

حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،

با یک بطری پر از گلاب ،

آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ،

سنگ سرد مزارم را

و

چه ناسزاوار

عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،

نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،

به آرامی اشک می ریزد .

...

تمام تمنای من اما

سر برآوردن از این گور است

تا بگویم هنوز بیدارم...

سر از این عشق بر نمی دارم







 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:,سـاعت 14:49 نويسنده atefeh| |

Design:♀ali-hadis♂